کد مطلب:33337
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:47
منظور از شناخت مستند به «وحي» چيست؟
وحي در اصطلاح اديان عبارتست از القاء شدن مستقيم حقيقت از مقام شامخ الهي به درون كسي كه شايستگي آن را دارا ميباشد. كساني كه داراي اين شايستگي ميباشند، پيامبران (انبياء و رسولان) ناميده ميشوند. ولي در لغت، مطلق القاء را گويند. وحي به معناي لغوي آن است كه در اين آيه به كار رفته است: «وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلي أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ» الانعام/121 [و شياطين به دوستان خود وحي ميكنند كه با شما به مجادله بپردازند].
شناخت مستند به وحي قابل تحليل به چند واحد است:
الف ـ وحي كننده، در وحي اصطلاحي اديان، وحي كننده منحصر در خدا است. او است كه حقايق را به درون پيامبران القاء مينمايد.
ب ـ وحي شونده ـ انسانهائي هستند كه با تصفيه و تزكية درون در حداعلا شايستگي گيرندگي وحي را به دست آوردهاند.
ج ـ چيزي كه وحي ميشود، عبارتست از حقايق و واقعيات براي بيان و تبليغ «حيات معقول» انسانها به وسيلة پيامبران الهي. ما پيش از بحث در واحدهاي مربوط به وحي، يك تعريف اجمالي دربارة وحي را ميآوريم: وحي عبارتست از آگاه شدن پيامبر از واقعيت چه به طور مستقيم به وسيلة شعور و گيرندگي خاصي كه خدا به پيامبر عنايت نموده است، و چه به وسيلة فرشتهاي كه مأمور ايصال وحي به شعور و استعداد گيرندگي پيامبر است.
اگر ما نتوانيم دربارة حقيقت اين شناخت از مفاهيم كاملا روشن و مستقيم بهرهبرداري نمائيم، ميتوانيم با تحقيق و بررسي در شناختهاي اشراقي و اكتشافي و شهودي و الهامي كه سادهتر و روشنتر از هويت وحي ميباشند، تا حدودي به شناخت وحي نزديك شويم. شناختهاي مزبور با عبارات و اصطلاحات گوناگون در علوم رواني و ديگر علوم انساني و فلسفهها مورد پذيرش قرار گرفتهاند. خصوصيتي كه در وحي وجود دارد اينست كه عين واقعيت و صلاح انسانها را در «حيات معقول» به طور قطع بيان ميكند. و كسي كه شايستة وحي است، با كوشش و تلاش كامل در تصفيه درون شايستگي گرفتن واقعيات را به دست ميآورد. اين تصفيه و تزكيه و گيرندگي به حدي است كه براي نوع بشر معمولي قابل تصور نيست و سرمايه و نيروي چنين تصفيه و تزكيه را خداوند متعال به بعضي از بندگانش عنايت نموده است چنانكه در آيهاي از قرآن آمده است: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ» الانعام/124 [خدا داناتر است به آن مورد كه رسالت خود را در آن قرار ميدهد.] از مختصات وحي اينست كه به هيچوجه قابل شك و ترديد نيست و واقعيتي كه با وحي براي پيامبران روشن ميشود، آشكارترين و قويترين شهود است كه با جان آنان درآميخته است. استناد شناخت وحي به خداوند متعال از استناد هرگونه شناخت به عوامل خود كاملتر و روشنتر است. يكي ديگر از مختصات وحي آنست كه با هيچ يك از وحيهايي كه به پيامبران ديگر نازل ميشود، تضادي نداشته باشد. مگر اختلافي كه به جهت موقعيتهاي شخصي پيامبران ايجاب نمايد. به نظر ميرسد شناخت ناشي از وحي يك حقيقت است كه با نظر به گيرندگان وحي تنوع پيدا ميكند. در قرآن مجيد گيرندگان متنوعي براي وحي تذكر داده شده است كه حتي شامل جمادات هم ميشود. نهايت امر اينست كه وحيي كه براي پيامبران نازل ميشود، به جهت عظمت گيرندگي آنان و به جهت عظمت هدفي كه از وحي منظور ميشود [كه عبارتست از شكوفا ساختن همة ابعاد انسانها و وارد كردن آنان به قلمرو «حيات معقول»] بالاتر و باعظمتترين وحيها است.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 7
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.